کاروان بندگی عنوان تیم تخصصی بهداشت دهان و دندان معاونت داوطلبان هلال احمرمازندران بود که در روزهای 21 تا 23خرداد برای ارائه خدمات موردنیاز به ساکنان منطقه سیل زده گمیشان اعزام شد. حضور این تیم تخصصی با استقبال گسترده ساکنان منطقه همراه بود و خدمات بسیار ارزنده ای نیز از سوی این تیم تخصصی ارائه گردید. آنچه در ذیل می خوانید دلنوشته مهندس کامران سردشتی یکی از اعضای این کاروان می باشد... «کاروان بندگی عنوان تیم تخصصی بهداشت دهان و دندان معاونت داوطلبان  هلال احمرمازندران بود که در روزهای 21 تا 23خرداد برای ارائه خدمات موردنیاز به ساکنان منطقه سیل زده گمیشان اعزام شد. حضور این تیم تخصصی با استقبال گسترده ساکنان منطقه همراه بود و خدمات بسیار ارزنده ای نیز از سوی این تیم تخصصی ارائه گردید. آنچه در ذیل می خوانید دلنوشته مهندس کامران سردشتی یکی از اعضای این کاروان می باشد»   هنگامه ایست بس عجیب که غرور و نخوت وخودخواهی جهان را فرا گرفته و فرعونیان از سرعناد و کفر جهان را  دچار یاس و نومیدی و ترس کرده اند. در کارزاری اینچنین بلایای طبیعی مردم مظلوم و محجوب ایران عزیزمان را دچار مشکلات فراوانی مینماید که دل هر آدمی را بدرد آورده ومصداق: بنی آدم اعضای یکدیگرند                        که در آفرینش ز یک گوهرند چوعضوی بدردآورد روزگار                      دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی                        نشاید که نامت نهند آدمی پدیدار گشته و بندگانی مخلص و همدل دست به کار شده و در جهت رفع مشکلات آسیب دیدگان کمر همت بسته و آستین غیرت بالا میزنند و بی هیچ ادعایی بخاطر احساس وظیفه و تکلیف کمک رسانی می کنند و به شعارشان که " خدمت ادامه دارد" عمل می کنند و نه فقط در این مناطق بلکه هر جایی از این سرزمین که صدایی از سر احتیاج و کمک برآید حتما به موقع و مخلصانه بیش از حد بضاعت شان رسیدگی می نمایند. مطابق نص صریح قرآن کریم در سوره انفال آیه های 31 و 32 دنیا را زیباتر و امید و انرژی وصف ناپذیری به انسان تزریق می گردد و بی اختیار شکر گذاری از خداوند متعال بخاطر توفیق خدمت صادقانه را ورد زبانها میگرداند. وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِن کَانَ هَٰذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ و (به خاطر بیاور) زمانی را که گفتند: «پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست. 21 و 22 خرداد نود وهشت توفیق یافتم تا بعنوان عضو ناچیزی از اکیپ تخصصی دندانپزشکی در کاروانی که به کاروان بندگی نام نهادند (چرا که بندگی هدیه ایست خاص و مقدس از جانب پروردگار جهت خدمت و ادای وظیفه به منطقه سیل زده گمیشان استان گلستان حضور داشته تا در کنار عزیزان "جمعیت هلال احمر استان مازندران " به مردم مظلوم و محروم منطقه خدمات دندانپزشکی ارایه دهیم. در بندگی است صائب اگر هست عزتی            یوسف عزیز مصر شد از راه بندگی اکیپی  کارآمد و فداکار و بدون نام و نشان که هدفی جز خدمت و ادای تکلیف نداشته و علیرغم گرمای هوا و نداشتن امکانات رفاهی مناسب در کنار هم با شادی پر از انرژی همدیگر راپوشش دادند  تا کاستیها کمتر به چشم آید. عاشقان را نبود نام و نشانی پیدا                             زانکه این طایفه را نام و نشانی دگر است برای مردمی بسیار آرام و محروم و محجوب و خشرو که متاسفانه تا بحال از امکانات اولیه (آب لوله کشی مناسب ،امکانات درمانی........)بهره ای نداشته و استفاده از آب چاه غیر بهداشتی وعدم وجود مراکز درمانی تخصصی در منطقه بیماریهای فراوان از جمله دهان و دندان تهدیدی جدی است. ساعت سه بامداد 21خرداد ماه از شهرستان نور حرکت وساعت هفت و سی در روستای آلتین تخمان از توابع شهرستان گمیشان بودیم و پس از بررسی و آمادگی با یک کانکس تک یونیت و اتوبوسی دو یونیت که در حیاط مدرسه ای مستقر شده بود سریعا شروع بکار کردیم. اوایل کارطبق معمول کاستی هایی وجود داشت که با پیگیریهای متعدد توسط دوستان رفع و رجوع می شد ولی تا حدود ظهر برق منطقه مشکل داشت که خوشبختانه دندانپزشکان      عزیز علیرغم گرمای شدید و غیر قابل تحمل داخل اتوبوس با درک و انرژی بالا به کارشان ادامه دادند و هیچگاه از خنده و شوخی خارج نشدند و باعث ایجاد محیطی شاد و پر انرژی می شدند و خوشبختانه این موضوع موجب ارائه خدمات بیشتر می گردید و خستگی معنایی نداشت. بعد از صرف ناهار و نماز کمی استراحت ساعت 15کارآغاز وتا ساعت 19 بدلیل اتمام لوازم استریل شده و بعضی اقلام مطابق آمار حدود 320 نفر مورد درمان قرار گرفتند و طی این مدت تمامی افراد گروه اعم از اکیپ درمانی و مدیریتی و پشتیبانی همگی از جان مایه گذاشته و مخلصانه و عاشقانه خدمت نمودند و متفق القول اذعان داشتند "این محرومیت حق این مردم شریف نیست" وشرمنده بودند که مردم ساعتها زیر آفتاب گرم منطقه بایستند تا جهت درمان پذیرش شوند و با افسوس و دریغ بسیار از مردم عذر خواهی و اظهار شرمندگی میکردند. پس از جمع آوری وسائل (چون باید روز بعد در روستای بعدی مستقر میشدیم)به همراه مدیران جمعیت وارد منطقه ای شدیم که توسط عزیزی از اهالی (وی سالها در کانادا زندگی می کردند و مجددا به زادگاه خودشان برگشتند)اداره می شد ،مجموعه ای بوم گردی جهت زنده نگه داشتن فرهنگ اصیل قوم ترکمن و مجموعه ایشان هنگام بروز سیل و آبگرفتگی ابتدای سال گویا یکی از کمپ های هلال جهت کمک رسانی بود.پس از بازدید ازمجموعه به دعوت از جمعیت هلال احمر استان گلستان در یکی از منازل قدیمی بازسازی شده گمیشان که پر بود از نمادهای سنتی منطقه ترکمن صحرا به همراه بعضی از مسئولین شهری با اجرای موسیقی سنتی پذیرائی نسبتا خوبی صورت گرفت.حدود ساعت یک و نیم بامداد خوابیدیم و پس از اذان صبح و ادای نماز مجددا جنب و جوش و فعالیت جهت آمادگی ادامه خدمت رسانی شروع تا همه چیز تاساعت مقرر تعیین شده آماده گردد. 22 خرداد ماه حدود ساعت 8 صبح به محل استقرار جدید یعنی روستای قیلاجیق رسیدیم(اینبار در محوطه مسجدی مستقر شدیم) و با روحیه ای به مراتب بالاتر از روز قبل پس از آمادگی وسایل و لوازم کار سریعا شروع به ویزیت و درمان بیماران کردیم . بدلیل سادگی و حس خوب فداکاری که خداوند بصورت خیلی خاص در وجود افراد گروه قرار داده بود میشد وجود خداوند و انرژی ارسالی از کائنات را بخوبی حس کرد. خوشبختانه روز دوم ( 8:30تا13و15تا19)طی حدود 9 ساعت کار تا آخرین وسائل و ابزار استریلی که در اختیار داشتیم حدود 380 نفر مورد درمان قرار گرفتندو تنها کلامی که میتوان گفت ،"هذا من فضل ربی" است و با اجازه از ساحت مقدس حضرت زینب (س) ما رایت الا جمیلا. باعث فخر و مباهات انسان است که توانسته ذره ای از نعمات خداوند را سپاس گفته و با کمال میل و اشتیاق بندگی نماید.  إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ خداوند پروردگار من و پروردگار شماست؛ (تنها) او را پرستش کنید که راه راست همین است وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند) نکته قابل توجه طی این دو روز توکل به خداوند متعال و محبت و اخلاص و حس فداکاری کل افراد و انرژی و شوق و سروری بود که از سمت خدا بطرف این بندگان خاص خداوند ارسال میشد و کاملا قابل حس بود و هنگام اتمام کار همگی از هم طلب بخشش کرده و با آرزوی دیدار مجدد همدیگر را در آغوش گرفته و دیده بوسی میکردند و راضی به ترک محل نبودند وخستگی شیرینی همگی حس میکردند که قابل توصیف نیست. در خاتمه دستمریزاد و خدا قوت به: ـ   پزشکان دلسوزی که مشکلات و بیماری ودرد محرومان جامعه جزء دغدغه هایشان بوده و پروانه وار گرد شمع وجود این مردم مظلوم و دردمند گردیدند.(مرحبا به غیرتتان) ـ   مدیرانی که بدنبال عنوان و تقدیر نبوده و تنها بدلیل ادای وظیفه و خدمت تمام این مدت مانند بقیه اعضاءگروه پای کار ایستادند و انرژی دادند و باعث رفع مشکلات شدند.(آفرین به توکلتان) ـ  کلیه عزیزان بی نام و نشان هلال احمر که بی هیچ ادعایی به معنای واقعی کلمه ایثار و فداکاری را معنا بخشیده و با تمام قوا با روحیه ای بالا خدمت کردند.(ماشاءالله به همت تان) ـ اهالی منطقه که با بضاعت بسیاراندکشان با رویی گشاده در مهمهننوازی خاص ایرانی سنگ تمام گذاشته و همکاری نمودند.(درود به شرفتان) و با تشکر از خداوند متعال بخاطر توفیق حضورم بعنوان قطره ای از دریای اخلاص معرفت،خدمت و ایثار و خسی در میقات بندگی با تمام احساس سرور و شادی و انرژی کسب شده ،امیدوارم در کاروانهای بعدی حضور داشته خدمت نمایم. «خداوندا شکر»